خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟

فرهنگی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
سلام علی آل یس سلامی چو بوی خوش آشنایی به وبلاگ صبح امیدخوش آمديد
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



مفيد ترين مطلب را انتخاب كنيد.

خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 11 مهر 1392

بسم الله الرحمن الرحيم

خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟

خانوووووووم… شــماره بدم؟

خانوم خوشــــــگله! برسونمت؟

خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟

 

این‌ها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می‌شنید!

بیچــاره اصلاً اهل این حرف‌ها نبود… این قضیه به شدت آزارش می‌داد.

تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگی‌اش بازگردد.

روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…

شـاید می‌خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی…!

دخترک وارد حیاط امامزاده شد… خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…

دردش گفتنی نبود…!

رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست. زیر لب چیزی می‌گفت انگار! خدایا کمکم کن…

چند ساعت بعد، دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…

خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنند!

دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند… به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شــــهر شد…

امــــا…اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی‌کرد…!

انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی‌کرد!

احساس امنیت کرد… با خود گفت: مگه می شه انقد زود دعام مستجاب شده باشه! فکر کرد شاید اشتباه می‌کند! اما این‌طور نبود!

یک لحظه به خود آمد…

دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!





:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
shima mohamadi در تاریخ : 1392/7/19/5 - - گفته است :
بله من واقعا به این حرفتون اعتقاد دارم

/weblog/file/img/m.jpg
shima mohamadi در تاریخ : 1392/7/19/5 - - گفته است :
خدایا

مارو ببخش که در کار خیر

یا “جار” زدیم

یا “جا” زدیم

 



این واقعا داستان قشنگی بود من خودم خیلی به چادر اعتقاد دارم واقعا امنیت برا خانوما
پاسخ:به همين جهت است كه مي گويند: ارزنده ترين زينت زن حفظ حجاب است

/weblog/file/img/m.jpg
shima mohamadi در تاریخ : 1392/7/19/5 - - گفته است :
گاهی فکر میکنیم خدا فراموشمون کرده ، صدامون رو نمیشنوه … دیگه دوستمون نداره !
غافل از اینکه همین نفسی که همین لحظه میکشیم بزرگترین و محکمترین سند دنیاست برای اثبات اینکه خدا هنوزم دوستمون داره !!!
.

/weblog/file/img/m.jpg
وکیلی در تاریخ : 1392/7/18/4 - - گفته است :
خدایــــا..

مرا ببخش..

تــو را می پرستم ولی هنوز از بت پرستی دست بر نداشتم

هنوز نتوانسته ام خود را به تــو قانع کنم

هر لحظه بتی می سازم و تصورات خویش را می پرستم

مرا ببخـش..



" گزیده ای از نیایش های شــــهید چــمران "


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صبح امید و آدرس tagbakhshiyan1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 1221
:: کل نظرات : 3317

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 23

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 330
:: باردید دیروز : 47
:: بازدید هفته : 422
:: بازدید ماه : 1962
:: بازدید سال : 114993
:: بازدید کلی : 416699

RSS

Powered By
loxblog.Com